راهکارهایی برای مقابله با عوارض میانسالی؛ چگونه با عوارض میانسالی مقابله کنیم؟
به گزارش تور ایران، بحران میانسالی اغلب در سنین 35 تا 55 سالگی در بسیاری از زنان و مردان اتفاق می افتد و می تواند سبب گردد فرد بخش قابل توجهی از پس انداز یا حقوق بازنشستگی اش را برای خرید چیزهایی صرف کند که دوره استفاده از آنها برای او گذشته است. مطالعات انجام شده روی جمعیت میانسال کشور آمریکا نشان می دهد، بحران میانسالی فقط در 10 درصد از افراد، نشانه های شاخص دارد و قابل شناسایی است.
از وبسایت وزارت بهداشت درمان آموزش پزشکی دیدن نمایید.
خبرنگاران|اولین بار الیوت ژاک (Elliot Jaques) در سال 1965 مفهوم بحران میانسالی را بیان کرد و روان شناسان پیروِ فروید (Freud) مانند کارل یونگ (Carl Jung) فراوان از آن استفاده کردند. بحران میانسالی به دوره ای طبیعی در زندگی افراد اطلاق می گردد که طی آن از دوره جوانی به دوره میانسالی وارد می شوند.
به گزارش خبرنگاران، در این دوره، بزرگسالان مدام دستاوردها، اهداف و رؤیاهایشان را با آنچه در گذشته آرزویش را داشتند، و مرحله فعلی زندگی شان مقایسه می نمایند. بحران میانسالی هم در مردان و هم در زنان اتفاق می افتد، اما نوع این بحران در آن ها متفاوت است. مردان مستقیما بر دستاوردهایشان تمرکز می نمایند و تمایل دارند موفقیت هایشان را به اطرافیان ثابت نمایند، اما زنان تمایل دارند ظاهر فیزیکی و جذابیت های ظاهری شان را حفظ نمایند. از آنجا که بسیاری از میانسالان در این دوره دیگر به عنوان والدین وظایف چندانی ندارند، مایلند کار هایی انجام بدهند که در گذشته به دلیل وجود فرزندان از انجام شان چشم پوشی نموده بودند.
افرادی که عمرشان را صرف اهداف و آرزوهایشان نموده اند کمتر از سایرین به بحران میانسالی دچار می شوند و پا به سن گذاشتن برایشان راحت تر است. اما دسته دیگر ناگهان متوجه می شوند که سن شان بالا رفته، زمان گذشته است و هنوز آن طور که می خواستند برای رؤیاهایشان کاری ننموده اند. این موضوع می تواند برای آن ها ناراحتی و پشیمانی زیادی به بار بیاورد. بحران میانسالی می تواند به شکل های خفیف یا خطرناک بروز کند و بر سلامتی، رفاه و شرایط اقتصادی افراد تأثیر بگذارد. اگر افراد نشانه های این بحران را بشناسند و به محض بروز این علائم، کاری انجام دهند، می توانند از آن جان سالم به در ببرند.
پژوهش و مطالعه ای که در سال 2008 درمورد دو میلیون نفر انجام شد نشان داد که افسردگی ناشی از میانسالی یک مقوله جهانی است. در کشور آمریکا، زنان درحدود 40سالگی و مردان درحدود 50سالگی اسیر دام عوارض میانسالی می شوند و این حس وحال تا حدود پنجاه سالگی با آن ها همراه است. اما این احساسات تازه نتیجه چیست؟ در میانسالی، افراد مختلف یاد می گیرند که با نقاط ضعف و قوت خود سازگار شوند و برای زندگی ارزش بیشتری قائل باشند. پس چه چیزی باعث می گردد که احساسات منفی به آن ها هجوم آورد؟ برای رفع آن ها چه باید کرد؟
یکی از عوارض میانسالی افسردگی است. در این سن وسال، خواست های فرزندان، والدین کهن سال و همچنین مسائل زندگی زناشویی و وظایف شغلی درمجموع فرد میانسال را تحت فشار قرار می دهند. نتیجهٔ این فشارهای پی درپی افسردگی است. به نسلی که در دوران میانسالی خود به سر می برند و مجبورند توأما به مادر و پدر کهن سال و فرزندان شان رسیدگی نمایند نسل ساندویچ می گویند. این میانسالان بی نوا مانند محتویات یک ساندویچ در میان فشاری دوسویه اسیر می شوند و درنهایت، فشار زیاد افسرده و ناتوان شان می نماید. از عوارض میانسالی باید به افسردگی ناشی از فشارهای اطرافیان اشاره نمود.
برای رهایی از این حالت، افراد میانسال باید مراقب خودشان باشند. ورزش، استراحت کافی، تغذیه سالم، معاشرت با دوستان و در صورت احتیاج یاری دریافت از مشاوران و روان شناسان می تواند در رفع فشارها و افسردگی میانسالان مؤثر باشد.
اگر در سنین میانسالی هستید و احساس بی حالی و کسالت و افسردگی به شما دست داده است، باید بدانید که کمبود ویتامین B12 می تواند یکی از عوامل این حالات باشد. هرقدر سن افزایش پیدا می نماید، کاهش ویتامین B12 هم محتمل تر است. زیرا در سنین بالاتر، میزان اسید معده کم می گردد و درنتیجه معده نمی تواند ویتامین B12 را به مقدار کافی از مواد غذایی استخراج کند.
برای اندازه گیری میزان B12 بدن تان به پزشک مراجعه کنید. در صورت پایین بودن سطح آن، باید به سراغ روش هایی مانند ایجاد تغییرات در رژیم غذایی، مصرف مکمل های غذایی یا تزریق ویتامین بروید. بگذارید پزشک تشخیص دهد که کدام روش برای شما مناسب تر است.
با افزایش سن، بدن مردان هورمون تستوسترون کمتری فراوری می نماید. کمبود و کاهش این هورمون نیز یکی از عوامل افسردگی و ناتوانی جنسی (مسائل نعوظ) است. چنین مسائلی باعث کاهش میل جنسی در افراد میانسال می گردد. کم شدن میل جنسی نیز یکی دیگر از عوارض میانسالی است.
بهتر است در سنین میانسالی برای سنجش سطح تستوسترون به پزشک مراجعه کنید. اگر سطح آن کم باشد، باید به فکر هورمون درمانی یا درمان های دیگر باشید.
افسردگی می تواند یکی از نشانه های کم کاری تیروئید یا پرکاری تیروئید باشد. هرقدر سن تان بیشتر باشد، احتمال اینکه افسردگی تنها نشانه مسائل تیروئیدی باشد بیشتر است. همچنین ممکن است با نشانه ای نامحسوس همراه باشد. پرکاری تیروئید با علائمی مانند نوسانات ضربان قلب، لرزش یا خستگی همراه است. کم کاری تیروئید هم نشانه هایی مانند یبوست و خستگی دارد. به همین دلیل است که، در بعضی موارد، این اختلالات در میانسالان با اختلالات سیستم عصبی یا روده اشتباه گرفته می گردد.
در صورت بروز مسائل فوق، حتما به پزشک مراجعه کنید. اگر یکی از خویشان یا نزدیکان تان هم به این مشکل مبتلا بوده است، ضرورت مراجعه به پزشک بیشتر می گردد.
یکی دیگر از عوارض میانسالی که زمینه بروز افسردگی را فراهم می نماید، وجود دردهایی مزمن در بدن مانند آرتروز و روماتیسم مفصلی است. دردهای مزمن احتمال افسردگی یا مسائل عصبی را تا سه برابر افزایش می دهند. اینجاست که چرخه ای ناخوشایند شکل می گیرد و افسردگی درد را تشدید می نماید.
ورزش کردن، مدیتیشن و گوش دادن موسیقی درد مفاصل و افسردگی ناشی از آن را رفع می نماید. اگر درحدود یک ساعت در طول روز موسیقی کلاسیک گوش دهید، دردهای آرتروز و همچنین افسردگی تان کاهش می یابد. اگر این اقدامات به رفع عوارض میانسالی یاریی نکرد، باید به پزشک مراجعه کنید.
نوسانات هورمونی، گرگرفتگی و تغییرات زندگی در دوران یائسگی و قبل از آن در تغییرات خلق وخو نقش دارند. اگر در خوابیدن مشکل دارید، سابقه افسردگی دارید یا دچار سندروم پیش از قاعدگی (PMS) هستید، در این دوران گذار احتمالا افسردگی و نوسانات خلق وخو بیشتر به سراغ تان می آید.
اگر دچار افسردگی خفیف هستید، روش هایی مانند یوگا یا تنفس عمیق را امتحان کنید. سعی کنید کارهایی را انجام دهید که به شما احساس بهتری منتقل می نمایند. ورزش کردن، گردش با دوستان یا شرکت در کلاس ها و انجام دادن کارهایی که خلاقیت را شکوفا می سازند راهگشا خواهند بود. اگر عوارض میانسالی و افسردگی ناشی از آن به طور جدی تر و طولانی تر به سراغ تان آمد، دارودرمانی یا جلسات مشاوره روانشناسی هم مفید خواهد بود.
وقتی که کم کم به سنین میانسالی نزدیک می شوید، فرزندان تان به دلیل تحصیل یا ازدواج از شما جدا می شوند. در این دوران به پرنده ای شبیه می شوید که آشیانه اش از جوجه هایش خالی شده است. حال، اگر این جدایی با بازنشستگی و یائسگی همراه گردد موقعیت دشوارتر می گردد.
چنین شرایطی را یک فرصت بدانید. حالا می توانید به همسر، دوستان و اقوام نزدیک تر شوید. دیگر زمان آن رسیده است که به دنبال تفریحاتی بروید که قبلا، باوجود فرزندان در منزل، امکان پیگیری آنها وجود نداشت. به خودتان زمان بدهید تا به موقعیت جدید عادت کنید. اما اگر بعد از چند ماه به موقعیت تازه عادت نکردید، به پزشک مراجعه کنید.
آیا در اندازه گیری قند خون خود سهل انگار هستید؟ سطح قند موجود در خون تان در نوسان است؟ افسردگی یکی از عوارض رایج و خطرناک بسیاری از بیماری های مزمن مانند دیابت نوع 2 است. افسردگی می تواند مانع رسیدگی صحیح به مسائل ناشی از دیابت گردد.
اگر بیش از دو هفته افسرده بودید، حتما به پزشک مراجعه کنید. جلسات مشاوره، دارودرمانی و کنترل بهتر دیابت باعث می گردد که با افسردگی و دیابت بهتر مبارزه کنید. یادتان باشد که افسردگی مسئله ای جدی است و اگر پیگیری نگردد حتی می تواند زندگی تان را هم تهدید کند.
یک نفر از هر چهار نفر میانسال که الکل مصرف می نماید به افسردگی شدید مبتلا است. بعضی از میانسالان در مواجهه با موقعیت های استرس زا، مانند بازنشستگی و مرگ همسر، به مصرف الکل بیشتر روی می آورند. باوجوداین، بسیاری از افراد عوارض مصرف الکل در میانسالی را به حساب مسائلی دیگر می گذارند که به الکل ربطی ندارند.
ترکیبی از داروها می تواند به افسردگی و مسائل ناشی از مصرف الکل خاتمه دهد. مشاوره درمانی فردی یا گروهی هم محرک های مصرف الکل را کاهش می دهد.
بی خوابی و دیگر اختلالات خواب، که در میانسالی شایع هستند، با افسردگی ارتباطی تنگاتنگ دارند. بی خوابی می تواند یکی از علائم افسردگی باشد. اگر بی خواب هستید اما احساس افسردگی ندارید، در معرض دچارشدن به تغییرات خلق وخو قرار خواهید گرفت. مسائلی نظیر آپنه خواب یا وقفه تنفسی یا سندرم پای بیقرار هم ازجمله عوارض افسردگی هستند.
از پزشک درباره علت و ریشه مسائل خواب تان سؤال کنید و به دنبال راهکاری برای درمان باشید. عادت های صحیح خوابیدن مانند تنظیم ساعت خواب را یاد بگیرید و با ورزش کردن، پرهیز از مصرف کافئین، مصرف الکل یا نیکوتین از مسائل و اختلالات خواب جلوگیری کنید. گاهی مصرف بعضی از داروها هم مفید خواهد بود.
اگر دلیل بازنشستگی تان مسائل جسمانی یا دلایل این چنینی باشد، احتمال دچارشدن تان به افسردگی افزایش پیدا می نماید. نبود امنیت اقتصادی بعد از بازنشستگی و ازدست دادن حلقه های ارتباط اجتماعی ازجمله دلایلی است که بازنشستگی را به یکی از عوامل افسردگی و عوارض میانسالی تبدیل می نماید.
کسانی که در دوران بازنشستگی، فعال باقی می مانند معمولا شادتر هستند. پس بهتر است در این دوران مهارت های تازه یاد بگیرید، به کلاس های مختلف بروید یا ورزش کنید. منعطف باشید. مثلا اگر به دلیل شرایط جسمانی یا اقتصادی نمی توانید مدام سفر کنید، فیلم های خارجی ببینید یا از موزه ها دیدن کنید.
پس از تشخیص بیماری های قلبی، ازسرگذراندن حمله قلبی یا جراحی های قلبی، ابتلا به افسردگی امری شایع است. بسیاری از افراد در مواجهه با این مسائل دچار افسردگی های بلندمدت می شوند. درعین حال، خود افسردگی می تواند مسائل قلبی را بیشتر کند.
رژیم غذایی سالم و خواب کافی، متعادل ورزش کردن، استفاده از روش های آرام سازی (ریلکسیشن) و پیوستن به جمعیت های حمایتی به بهترشدن اوضاع تان یاری خواهند کرد. اگر افسردگی ناشی از بیماری ها و مسائل قلبی فروکش نکرد، باید به پزشک مراجعه کنید تا به وسیله مشاوره یا مصرف داروهای ضد افسردگی به شما یاری کند.
آیا افسردگی به وسیله مصرف قرص های فشار خون و قرص های دیگر هم به سراغ تان می آید؟ بله! بعضی از قرص ها مانند داروهای فشار خون، انواع آنتی بیوتیک، محصولات ضد آکنه، استروئید و داروهای ضدآریتمی هم می توانند به بروز افسردگی بینجامند.
اگر قرص و داروهای تازه ای استفاده می کنید، حتما درباره اثرات آنها بر تغییرات خلق وخو از پزشک بپرسید. اگر داروهای تان عوارضی در این زمینه دارند، باید به دنبال جایگزین باشید.
حضور در اجتماع و داشتن حلقه های متنوع ارتباطات می تواند به کاهش افسردگی و جلوگیری از افسردگی یاری کند. بعضی از پشتیبانی های عاطفی و اجتماعی از انواع دیگر آن مفیدتر هستند. بعضی از تحقیقات نشان می دهد که معاشرت با دوستان و نزدیکانی که دور از شما زندگی می نمایند و درواقع با شما ارتباط تنگاتنگ ندارند، یعنی در کنارتان زندگی نمی نمایند، به بهبود خلق و خو یاری بیشتری می نماید. ظاهرا حمایت های درون خانواده ای به اندازه معاشرت با دوستان و آشنایان دیگر در بهبود روحیه مؤثر نیست.
ارتباط تان را با دوستان و اعضای خانواده حفظ کنید. به یاری تکنولوژی های جدیدی که اینترنت در اختیارتان قرار می دهد (مثلا تماس تصویری) با دوستان و اقوامی که از شما دور هستند در ارتباط باشید.
مسائل جسمی و بیماری های گوناگون مانند ابتلا به پارکینسون یا تجربه سکته مغزی می تواند موجب افسردگی گردد. ممکن است سکته روی بخش هایی از مغز اثر بگذارد که با خلق وخو مرتبط است.
واقع بین اما مثبت نگر باشید. سعی کنید یاد بگیرید که با عوارض جسمانی بیماری های میانسالی کنار بیایید. اجازه ندهید که آنها مانع زندگی شاد و آرام شما شوند. به محض مشاهده علائم افسردگی سریعا به پزشک مراجعه کنید تا در دام آن اسیر نشوید.
احساس می کنید که کمی فراموش کار شده اید و مسائل حافظه در حال ظهور هستند؟ ازدست رفتن حافظه قوی می تواند نشانه ای از زوال عقل یا افسردگی باشد. نشانه ها و علائم افسردگی و زوال عقل گاهی شبیه یکدیگر هستند. البته بروز هر دوی این مسائل احتمال دارد. افرادی که به مسائل زوال عقل مانند آلزایمر دچار هستند معمولا به افسردگی هم دچار می شوند.
اگر نمی دانید که علائم به وجودآمده از چه مسئله ای برآمده اند، به پزشک مراجعه کنید تا در شناسایی و رفع مسائل تان به شما یاری کند.
عزاداری و غمگین شدن بعد از فقدان همسر و عزیزان امری طبیعی است. در افراد میانسال، افسردگی ناشی از این غم به شکل مسائل حافظه، گیجی، انزوا و دوری از اجتماع بروز می نماید. غم و افسردگی از عوامل مرگ هایی هستند که براثر مسائل قلبی به وقوع می پیوندند.
اگر عزادار هستید، گریه کنید و غمگین بودن را حق طبیعی خود بدانید. احساسات تان را بروز دهید و از آنها برای دوستان خود بگویید. همچنین، مشاوره با یک کارشناس یا حاضرشدن در آن گروه های اجتماعی که دغدغه های مشابه دارند (گروه درمانی) می تواند به بهبودتان یاری کند.
راهکارهایی برای مقابله با عوارض میانسالی
برای اینکه با عوارض میانسالی کنار بیایید، باید معاشرت و مشارکت اجتماعی و عاطفی را در زندگی حفظ کنید. اما یادتان باشد که علاوه بر انسان ها، حیوانات خانگی هم می توانند رفیق روزهای تنهایی و میانسالی باشند. مطالعات نشان می دهد که نگهداری از حیوانات خانگی به کاهش افسردگی و احساس تنهایی یاری می نماید و باعث افزایش عزت نفس و شادی می گردد. مزایای داشتن حیوانات خانگی بسیار زیاد است. مثلا زمانی که از یک سگ نگهداری می کنید، به خاطر او باید به پیاده روی بروید. در جهت پیاده روی هم دوستان تازه پیدا خواهید کرد و سلامت تر خواهید شد.
خندیدن می تواند به آرامش ماهیچه ها، کاهش استرس و تسکین درد یاری کند. تحقیقات نشان می دهد، کسانی که شوخ طبعی می نمایند از افسردگی جان سالم به در می برند. برای اینکه بیشتر بخندید و شاداب تر باشید و از عوارض منفی میانسالی دور بمانید، برای خودتان فیلم ها و کتاب های خنده دار تهیه کنید. یوگای خنده را هم امتحان کنید. در این نوع از یوگا از تمرینات تنفس و حرکات بدنی مفرحی استفاده می گردد که شما را تحریک می نماید بخندید.
یاری به دیگران باعث می گردد مسائل خودتان را از یاد ببرید. جالب است نه؟ امور خیرخواهانه در هر سن وسالی حال تان را خوب می نماید اما در دوران میانسالی اثرات مثبت بیشتری هم دارد. اگر بازنشستگی باعث شده است هدفمندی و رضایت از زندگی در شما کم گردد، با مشارکت در امور خیرخواهانه و کارهای داوطلبانه می توانید از این شرایط خارج شوید. تحقیقات علمی و پژوهش ها نشان می دهد که مشارکت در این دسته از فعالیت ها به افراد میانسال یاری می نماید از ضعف و سستی دور شوند. پس اگر میانسال هستید، با مشارکت در امور خیریه مورد علاقه تان احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
منبع: فرادید